آهان! چی شد که اینجوری شد؟
گفتن بیا آسیا تک بگیر گفتیم چشم.
رفتیم آسیا تک بگیریم گفتن نمیشه، محله شما نمیدن. گفتیم چشم.
چیکا کنیم؟ گفتن یا شاتل یا مخابرات. گفتیم شاتل.
رفتیم شاتل قرارداد بستیم.
برگشتیم مخابرات، گفتن خط شما رو عوض کردیم.
گفتیم خب؟ گفتن الان با این شماره فقط میتونین از ما بگیرین.
به رگ غیرتمون برخورد. یک هفته زمین جویدیم.
آروم شدیم، رفتیم که بگیریم.
گفتیم زوره ولی مجبوریم. گفتن بله.
گفتیم باشه.
گفتن دیگه نداریم. ما هم تموم کردیم. فقط شیش ماهه و یک ساله.
فوراً محل رو ترک کردیم و به دانشگاه گریختیم و چهار ساعت مشغول فحاشی دسته جمعی به اهالی منطقه و سازمان شدیم.
با طلوع بعدی رفتیم برای شیش ماهه. گفتن فقط یک ساله.
.
.
.
الان خونهی دوستمم، فردا میرم تهران.
از برنامههای بعدی میشه به میانترما و پایان ترم اشاره کرد. بعدش فکری از اساس برای دنیای از دست رفتهی مجازیم.
.
.
.
فقط حیف این همه حرف که نشد بزنم و فلش بکای از دست رفتهی این دو سه چار ماه.
تکستهای مرده.