Monday, February 25, 2013

Łȫmßɇ

همه‌ی آدما یکی رو دارن که خیلی بهش توجّه می‌کنن و به قولی روی کارهاش خیلی زوم‌ان.
"لمبه" همون آدمیه که من رو کارهاش و زندگیش بیشتر از بقیه دقیق میشم. گاهی ...

بعضی از چیزهایی که می‌نویسم راجع به اون و اتفاقات پیرامون او خواهد بود.

Friday, February 22, 2013

در باب رفاقت

توی فوتبال وقتی تیم‌ها عقب‌ان و تاکتیک‌های مربّی‌ها نتیجه نمی‌گیره و موفق نمیشه، معمولاً مربّی‌ها رو میارن به بازیکن‌های باتجربه و قدیمی تیم و با فرستادن اونا به داخل زمین و استفاده از تجربه‌شون امیدوارن تا از باخت فرار کنن!

توی زندگی ِ من، دوست‌های قدیمی‌ معمولاً در همچین شرایطی منو کمک می‌کنن. این چند ماه ِ اخیر خیلی خوب نبود و اونطور که باید پیش نرفت. من دوباره عقب افتادم. از زندگی، از خودم. تو تمام ِ این مدّت که می‌گذشت، فقط خنده‌ی هیستیریک رو لبم بود و فکر می‌کردم. دوست‌های خوب و بامعرفت منو کمک کردن تا از اون مخمصه‌ی فکری بیام بیرون و دچار استیصال نشم و وسط این هیاهوی داغ -که تقریباً همه چیزش علیه من بود- یکّم امیدوار باشم.

آره، باید بگم من بازی 0-2 باخته رو 3-2 بردم! اون هم با گل‌های دقیقه 90! این سه هفته‌ی آخر تونستم از باخت فرار کنم.

... دیگه کار ِ ما گذشته از شکایت / هنوزم پای‌بندیم در رفاقت ...


Friday, February 1, 2013

شروع

امیر جوادی هستم، شخصیتی کاملاً حقیقی و زنده در دنیایی کاملاً تخیلی و غیرقابل باور.
اینجا دست‌نوشته‌های من راجع به تمام ِ موضوعاتی که به ذهن من راه پیدا می‌کنند و من گاهاً به اونا فکر می‌کنم، هست.

این وبلاگ، فقط جهت کاهش بار ِ ذهنی ِ اینجانب و آشنایی عدّه‌ایست که اینجا را می‌خوانند. به هیچ وجه هدف براندازی، انقلاب، تغییر، تشدید، نابودی و تضعیف و ... ندارد! و اساساً بر ضدّ ِ هیچ‌چیز و هیچ‌جا نیست.
فقط آدمی‌ست که گاهی خسته می‌شود ...